مگذارید تا مافیای قدرت در تبانی با گروه های غارتگر کشور را به پرتگاه بکشانند
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

        

 

بحث بر سر مافیا و غارت در کشوری مانند افغانستان تحت حاکمیت فاسد ترین نظام جهان، ممکن کمتر شبه به قصۀ "سرمنگسک" و بیشتر شبه به "کلافۀ سر درگم" باشد که به قول معروف" دزد هم می گوید، خدا و کاروان هم می گوید خدا" هرچند حرف تازه یی چه که حالا بازی های مافیایی و غارتگری و غصب چنان رسانه یی شده است که غارتگران و غاصبان در تبانی با مافیای قدرت و مافیای سیاسی دست مظلومان را از پشت بسته اند و فریاد دادخواهی ها را درگلو های آنان خفه کرده اند. این ها یاران صدیق دادستان اند، از یک یخن با قاضی سر می کشند و در تبانی با  قوه  های  اجرائیه، مقننه و قضائیه تحت چتر حمایت جناب رییس جمهور و سکوت های مصلحت آمیزش زشت ترین استبداد افتضاح بار را در نمادی از فاسد ترین حکومت بصورت  یکدست در کشور به نمایش گذاشته اند. در سناریوی شگفت انگیز و دیده درایانه،  تیاتر خونینی از فساد و غارت را در کشور به نمایش گذاشته اند که حتا سناریو نویسان سینما و تیاتر هم از ساختن آن عاجز مانده اند. این ها نمایش عجیبی را برپا کرده اند و با دلقک بازی های مضحکانه گویی مردم کشور را در دامن فساد گسترده به حیرت کشانده اند. هر روز با لباس های جدید مانند دلقک ها به حرکت درآمده و  با برگزاری صحنه های عجیب و حتا مضحک تر از نمایشات سرکس خود نمایی میکنند. نه تنها این که خیلی خطرناک گاهی با ردای رنگین، زمانی با ریش های انبوه و دراز، وقتی هم با پکول های خوشنما و گاهی هم در قیابۀ دیگری با نکتایی های پهن و ...پرتب و تاب  تر ظاهر می شوند،  حادثه آفرینی می کنند و کشور را به پرتگاۀ نابودی نزدیک تر می سازند. این ها که گویی نبض قدرت و ثروت را در دست دارند؛ جز برای بقای قدرت و افزایش ثروت به چیز دیگری نمی اندیشند. هر حادثه یی را برای حادثه آفرینی دیگر آفریده و در عقب هر حادثه یی منافع خود را جستجو میکنند.

در این روز ها کشور تب و تاب تازه یی را به تجربه گرفته است و از گردنۀ دشوارترین رخداد ها صعود می کند. موجی از حوادث گوناگون از پی هم آبستن گردیده و با تولدی تازه رخ می نمایند.   اوضاع افغانستان زخم ناسور را ماند که هر آن بیماری جدید از آن زبانه می کشد و حادثۀ تازه را شکل میدهد. هرچند در شکل دهی آنها بیشتر در یکسو امریکا ناتو و از سویی دیگر کشور های همسایه نقیش دارند؛ زیرا موضوع افغانستان نه تنها منطقهی یی که فرامنطقه یی گردیده است؛  اما بازهم این به معنای آن نیست که پیشامد ها در کشور ما خود به خودی بوده و ارادۀ حکومت و مردم افغانستان در عقب آن ها قرار ندارد. به عکس در بسیاری موارد سرنخ تمامی حوادث در کشور بدست مافیای سیاسی و گروه های غارتگر است که طی اضافه تر از سه دهه افغانستان را به خاک و خون کشانده اند.  امروز به بهای خون میلون های انسان مظلوم  افغانستان ثروت های زیادی را به غارت برده اند و هنوز هم از نوشیدن خون های پاک این ملت دست بردار نیستند. این ها نه تنها از زخم زدن بر استخوان های مردم افغانستان بسنده نکرده اند؛ بلکه  میزان عطش قدرت خواهی و ثروت اندوزی های آنان هرچه بیشتر افزونتر شده است و بر اریکۀ قدرت سنگین تر از گذشته شکم افگنده اند. این ها اند که در عقب بسیاری رخداد ها قرار داشته و کشتی توفان زدۀ کشور را به نفع استخبارات کشور های منطقه یدک کشی می نمایند و اوضاع سیاسی کشور را بحرانی تر و شکننده تر ساخته اند.

این در حالی است که دشواری های متعددی کشور را تهدید میکند و کوله باری از رنج های بی پایان بر شانه های فرد فرد کشور سخت سنگینی دارد. کشور با چنان مشکلات امنیتی، سیاسی و اقتصادی رو به رو است و در موجی از نگرانی های پایان ناپذیر حکومت را به زانو درآورده است که دیگر اندک ترین توان پذیرش سختی های  تازه را ندارد؛ ولی مافیا های گوناگون در کشور که جز هوای قدرت پروری و ثروت اندوزی هدف دیگری ندارند، چنان به جان مردم افتاده اند که در تاریخ کشور نظیرش را کمتر می توان مشاهده کرد. این رویکرد مافیایی کشور را به کشتی شکسته یی مبدل کرده است که غرقه در تلاطم توفان به سوی ناکجاآباد ناپیدا به حرکت افتاده است.

به همگان آشکار است که اوضاع کشور به سویی به پیش می رود که تمامی نهاد های دولتی و غیر دولتی به نحوی از انحا بجای تلاش در راستای کاهش دشواری های بحران آفرین به عکس، بحران آفرینی می کنند. مردم کشور بدین باور اند که در عقب تمامی دشواری های کشندۀ کشور دستان مافیای سیاسی قدرت و شرکای بیرونی آنان  و گروه های غارتگر به اصطلاح سیاسی امروز قرار دارند. این ها اند که در پارلمان، قوۀ قضاییه و قوۀ اجراییه حضور گسترده و فعال دارند و بجای پرداختن به موضوعات مهم کشوری، به مسایلی می پردازند که به عوض بازکردن گرۀ مشکل به عکس برای تعیقید بیشتر آن دل بسته اند. به مسایلی می پردازند که با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور حساسیت برانگیز بوده و بر افکار عامۀ مردم تاثیر سؤ دارد؛ البته نه از آن جهت که بر ذهینت مردم تاثیر بد میگذارد؛ بلکه بیشتر از آن جهت که افکار عامه را به  تحریف می کشانند؛ زیرا مردم عام کشور بدون توجه به بازی های سیاسی گروه ها و مافیا های سیاسی کشور علاقمند زیست باهمی و مسالمت آمیز بایکدیگر بوده و جز پیام نفرین بر نفاق افگنان سیاسی وغیر سیاسی پیام دیگری ندارند. هر گوشه و کنار کشور از محل های رهایشی گرفته تا مراکز کاری و پیشه وری گواۀ روشن زیست باهمی باشنده گان کشور است. مردم نه تنها به تیکه داران سیاسی و گروهی اعتماد ندارند؛ بلکه از این ها نفرت داشته و از آنان برائت می خواهند. این تیکه داران مزدور اند که هر آن در صدد ایجاد اختلاف در میان مردم کشور هستند،  روزی زیر نام ارایۀ قانون منع خشونت برضد زنان، تمایلات سنتی خود را زیر نام اسلام به مردم افغانستان به نمایش می گذارند و روز دیگر هم به بهانۀ ارایۀ طرح قانون تحصیلات عالی بحث بر سر دانشگاه و پوهنتون را داغ می سازند و با بر سر زبان آوردن اصطلاحات ملی، ابعاد غنایی زبان را نشانه می روند. در حالیکه غنای زبان یکی از ضرورت ها و نیاز های حتمی یک زبان است که بدون آن به رکود رفته و نابود می شود. زبان هایی در دنیا پایدار مانده و در بستر تحولات اجتماعی زنده مانده اند که توانایی کافی برای بالنده گی و پویایی داشته اند.  گروه های زبانی هرکدام حق دارند تا در راستای احیا، تقویت و بالنده گی زبان شان کار کنند تا در این رابطه دین مشترک زبانی و ملی شان را ادا کنند. باشنده گان یک سرزمین نه تنها برای غنامندی زبان مادری بلکه برای پویایی و رشد سایر زبان ها که در سرزمین شان تکلم می شود، مسؤولیت انسانی و تاریخی دارند. یادآوری این نکته به معنانی آن نیست که از زبان تابو ساخت و نزدیک شدن به حریم آن را ممنوع و خلاف شرع شمرد. یعنی نباید به اطراف زبان دیوار فولادین بنا کرد و به بهانه های ناموجه  زبان را در لاک های آهنین اسیر گردانید. از آنجا که زبان ابزاری بیش برای انتقال مفاهیم یا وسیلۀ افهام و تفهیم چیز دیگری نیست و نباید اضافه تر از این بر آن نگاه کرد و شرک دینی را وارد شرک زبانی گردانید. بنا براین هر زبان حق بالنده گی دارد و جلو گرفتن بالنده گی زبان جز دشمنی آشکار با زبان مفهوم دیگری ندارد. هر زبان حق دارد تا درفش امپراطوری خود را بر فراز اشیا و اسما به اهتزار درآورد. مداخله در حریم قلمرو این چنینی زبان نه تنها گناه که خیانت زبانی و حتا خیانت ملی است. از این رو هیچ کس حق ندارد که این حق زبانی را از گویندۀ زبانی سلب کند.

به هر حال دشمنان مردم افغانستان و عناصر وابسته به شبکه های استخباراتی و مافیای سیاسی و گروه های غارتگر برای دامن زدن نفاق در میان باشنده گان این سرزمین، مثلی که تعصبات سنتی بر ضد زن را زیر پوشش اسلام و مذهب مخفی نگهداشتند. به همین گونه تعصبات زبانی خود را تحت چتر زیبای دفاع از اصطلاحات ملی پنهان کرده و از منبر قومیت ارزش های ملی را مورد تهاجم قرار داده اند. این گونه حمله بر زبان تجاوز به حریم مقدس زبان بوده و این گونه حمله بر زبان معنای حمله بر حریم پاک ملی را دارد. چنین حمله کننده گان بر زبان ولو که به هر زبانی تعلق خاطر داشته باشند، چه کسانی می توانند باشند، جز آنانیکه ارزش های ماندگار  زبان دیگری را به بهای پشت پا زدن به ارزش های زبان مادری خود بیرحمانه زیر پا می گذارند.

 آشکار است که در عقب این توطیه ها مافیای سیاسی، حلقات و گروه های وابسته وغارتگرقرار دارند که از این سنگ اندازی ها هدفی جز، حفظ قدرت و ایجاد بستر مناسب برای غارت های بی رویه و ادای حق مزدوری با دهن کجی های بی شرمانه برای بیگانگان آرزوی دیگری ندارند. این ها باک ندارند که برای دلخوشی بیگانه ها به بهای عزت، وقار و شرف مردم خود به چه جنایتی  متوسل  شوند. در حالیکه زبان ها در کشور جلوه هایی رنگی رنگی از گل های کوناگون اقوام و گروه های زبانی اند که با عطر پاشی های گوارا و رنگین باغستان سبز زبان را شگوفا تر و بارورتر می گردانند.  

مافیای سیاسی وشرکای قدرت ایشان باید بدانند که مردم افغانستان به خوبی دریافته اند که  چگونه مافیا ها در چه هم پیوندی های ناجور و بیماری سرنوشت شان را به بازی گرفته اند و باور راسخ دارند که دیر یا زود پاسخ این بدکاری و جفاروایی شان را خواهند دید. هرچند این ها در هر گام حفره ها برای مردم افغانستان ایجاد میکنند و اما بدون تردید خود آن ها در این حفره ها خواهند افتاد. هموطن عزیز متوجه باش و فرصت را از دست ندهید، پس از این مگذار تا بیشتر از این در سایۀ شوم قدرت این مشتی روی سیاه هان  و مفسدان غارتگرباقی بمانید. برای رهایی از افتادن در پرتگاه، به تکان نیاز دارید و به فریاد به قیام تا با حرکتی جدید و آگاهانه و با فریادی فاسد برانداز و قیامی مدبرانه و غارتگر شکن، از اسارت مافیا ها رهایی یابید. این مشتی وسیله گرا نه هدف گرا برای دست یابی به ثروت و بقای قدرت از هر ابزاری استفاده کرده ولو که نامقدس هم باشند. در قاموس این ها هدف وسیله را توجیه میکند و برای رسیدن به هدف استفاده از هر وسیله را مجاز می شمارند. برای رسیدن به اهداف پلید شان از قربانی مقدس ترین ارزش ها هم دریغ نمیکنند و برای توجیۀ اعمال شان گاهی در لباس شیر و زمانی در لباس روباه خود نمایی میکند. هموطن طلسم این مکاران را بشکن و با بر زمین زدن آبروی رفتۀ این ها خود را اعادۀ حیثیت کن. این ها از آن نامردان فساد پیشه و غارتگر اند که نه توانایی محو فساد  و نه توانایی آوردن صلح در کشور را دارند. این ها تمامی فرصت ها و شانس های را از دست داده اند. حالا جز راهی برای کشاندن وافگندن شما به پرتگاۀ نابودی ندارند. پیش از آنکه شما را به پرتگاۀ نابودی افگنند، هرچه زود دست به دست شوید و به این مفسدان و غارتگران را به هلاکت افگنید. 

 

 






June 23rd, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات